زندگی نامه حجة الاسلام شیخ خانجان (علی ) احسانی شنیه برگر شهرستا
یادی ازحجة لاسلام مرحوم حاج آقای احسانی برگر شهرستان
جناب آقای احسانی در سال 1340هجری شمسی در خانواده ی مذهبی و متدین در منطقه ی شینیه برگر از توابع ولسوالی میرامور، شهرستان بزرگ، مربوط ولایت دایکندی، چشم به جهان گشود. پدر او مرحوم چمن آخوند هرچند مقداری درس طلبگی خوانده بود؛ اما به کارهای کشاورزی مشغول بود و از این طریق مخارج زندگی خود و خانواده اش را تأمین می کرد. مادر ایشان که هم اکنون در قید حیات هست، خانم با ایمان، زحمت کش و در تربیت دینی فرزندانش بسیار کوشا بود.
آقای احسانی که فرزند ارشد این خانواده بود با توجه به علاقه شدید پدر و مادرش به علم و دانش، راهی مکتب سنتی می شود. پس از آموختن قرآن کریم در سن حدود هفت سالگی مشغول فراگیری برخی کتاب های فارسی مرسوم در آن زمان می گردد. ایشان به لحاظ صوت زیبایی که داشت از همان زمان منبر و روضه خوانی را نیز آغاز می کند و روضه خوانی ایشان سبب تشویق و توجه فراوان مردم میگردد. از آغاز مکاتب کلاسی در سن حدود ده سالگی وارد مکتب دولتی می گردد و تا صنف ششم ادامه ی تحصیل می دهد و در کنار درس های مکتب به تحصیل علوم دینی و روضه خوانی نیز می پردازد و از محضر استاد سید ناصرالدین حسینی که عالم شایسته و تحصیل کرده ی نجف اشرف بود و استاد سید عالمی بهره می گیرد.
آقای احسانی به تشویق پدر و مادر و اقوامش مکتب کلاسی را رها کرده، وارد حوزه ی علمیه ی امام صادق (ع) زردنی می گردد و در کنار حجت الاسلام آقای عالمی چرخ و آقای طاهری نالج به تحصیل علوم دینی می پردازد. پس از سال 1357 همزمان با سقوط سیستم شاهی و روی کار آمدن نظام کمونیستی، افغانستان دچار بی ثباتی سیاسی گردید و حکومت های محلی وارد صحنه گردید. در چنین شرایطی بنا بر اقتضای زمان، ایشان وارد فضای سیاسی شد و مشغول کار اداری گردید. همزمان با کارهای اداری و سیاسی، رابطه ی ایشان با مردم بسیار صمیمی و منبر و روضه خوانی ایشان هم چنان گرم بود و در ایام و مناسبت های دینی به هدایت و ارشاد مردم می پرداخت. اما پس از رونق یافتن دوباره ی مدرسه امام صادق (ع) و آمدن استاد فاضل از نجف اشرف دوباره ایشان وارد آن مدرسه می گردد و به عنوان مدیر به سامان بخشیدن امور مدرسه می پردازد و در کنار کارهای اداری مدرسه در محضر استاد فاضل به تحصیل علوم دینی می پردازد. استاد فاضل کسی بود که دروس حوزوی را خوب به شاگردان تفهیم می کرد و هم روش ساده زیستی را به آن ها می آموخت و اکثر علما و طلاب معاصر شهرستان از محضر آن استاد گرانقدر کسب فیض کرده اند. اما آقای احسانی که هم حجره با استاد فاضل بود از محضر این استاد، خوب استفاده کرد و تا قوانین الاصول را که کتاب درسی متداول آن زمان بود از خرمن دانش ایشان خوشه چینی کرد. هم سخت گوشی و تلاش علمی را از او یادگرفت و هم روش ساده زیستی و زندگی خالی از تکلف را از او آموخت؛ چنان که در برخی گفته های خود از آن زمان به دوران طلایی از عمرش تعبیر می کرد و اظهار می نمود که من استادی به شایستگی استاد فاضل کمتر دیدم.
در سال 1370 بنا به تشویق برخی علما و صلاحدید جناب استاد فاضل جهت ادامه تحصیل سطوح بالاتر علمی، عازم جمهوری اسلامی ایران گردید و پس از گذشت حدود یکسال وارد جامعت المصطفی العالمیه «مرکز جهانی علوم اسلامی سابق» گردید و سطوح عالی را از محضر اساتیدی چون حسینی بوشهری، محمدی خراسانی، موسوی تهرانی و مصطفی اعتمادی استفاده کرد. دروس خارج فقه و اصول را از محضر آیات عظام آیت الله مکارم شیرازی، آیت الله سبحانی و ایت الله محمدی خراسانی فیض برد. اما زمانی که در جامعت المصطفی العالمیه، موسسه ی عالی علوم انسانی تأسیس گردید و طلاب موظف شدند که با حفظ هویت حوزوی در یکی از رشته های علوم انسانی تحصیل کنند، ایشان در رشته ی ارتباطات مشغول به تحصیل شد؛ ولی در عین حالی که کسالت داشت با تلاش و پشتکار فراوان علاوه بر این که از عهده ی کارهای درسی برآمد از امور مردم و هدایت و ارشاد آنان غفلت نکرد و وظایف اجتماعی اش را به درستی انجام می داد. تا این اواخر که بیماری سختی دامنگیر ایشان شده بود؛ ولی بازهم از تلاش علمی و رسیدگی به کارهای مردم غافل نبود.
هرچند در این فرصت کوتاه نمی توان ابعاد شخصیتی جناب آقای احسانی را بررسی کرد؛ اما به طور مختصر به برخی از خصوصیات علمی، عملی، اخلاقی و شایستگی های زندگی او اشاره می کنیم.
1 . تعبد و اخلاص: یکی از خصوصیت های بارز جناب آقای احسانی اخلاص و تعبد او بود. به اقامه ی نماز در اول وقت بسیار پابیند بود و نماز را با اخلاص ادا می کرد. سعی می کرد حتی الامکان نمازش را در مسجد اقامه کند و به اماکن مقدسه بسیار احترام می گذاشت و به مناسبت های مذهبی بسیار اهمیت می داد. نسبت به معصومین علیهم السلام علاقه ی خاص داشت.
2. توسل: توسل به اهلبیت علیهم السلام از دیگر خصوصیات آقای احسانی بود. هم خودش با صدای بلبلی اش خوب روضه می خواند و در روضه خوانی اخلاص داشت و هم اینکه از روضه ی دیگران متأثر می شد. سعی می کرد در مجالس امام حسین (ع) شرکت کند و این گونه محافل را بسیار ارج می گذاشت.
3. اخلاق حسنه: حسن خلق یکی دیگر از امتیازات ایشان بود. در معاشرت با مردم بسیار خوش اخلاق و خوش برخورد بود. به دیگران احترام خاص داشت و نسبت به کودکان بسیار مهربان و دلسوز بود. به بزرگ سالان بسیار احترام می گذاشت و سعی می کرد همیشه قبل از دیگران سلام کند. تواضع ستودنی داشت و از تکبر جدا پرهیز می کرد و همین اخلاق حسنه سبب شده بود که ایشان در میان علما، طلاب و مردم مورد احترام خاص قرار گیرد و روز تشییع و مراسم ختم امروز یکی از نشانه های اخلاق نیکوی اوست.
4. روابط اجتماعی: در کنار مردم بودن و حل مشکلات مردم یکی از دغدغه های ذهنی آقای احسانی بود. او با مشکلات مردم مأنوس بود و سعی می کرد برای حل آنها چاره اندیشی کند. به این گفته ی خود که درس خواندن ما برای اصلاح جامعه و حل مشکلات آن هاست جامه عمل می پوشاند. وی با این که به درسهایش بسیار بها می داد؛ اما زمانی که می دید وجود او در میان مردم ضرورت دارد، این یکی را مقدم می داشت.
5. صداقت و تعهد: آقای احسانی در کارهایش هم متعهد بود و هم صداقت داشت. کارهایش را صادقانه و خالی از ریا انجام می داد و به وعده های خود بسیار پایبند بود. از زمانی که طلبگی را به عنوان وظیفه قبول کرده بود، خود را مانند یک سرباز به کارهای طلبگی وقف کرده بود و از وظایفش شانه خالی نمی کرد.
6. کوشش در کارها: آقای احسانی اهل کار و تلاش بود. هم به کارهای دنیایی اهمیت می داد و هم به امور عبادی و کارهای اخروی توجه فراوان داشت. به عبادت و جهد و کوشش در راه خدا بسیار توجه داشت؛ چنانکه در وصیت نامه اش برای همسر و فرزندان اش، علاوه بر این که آنها را توصیه به تلاش علمی کرده به عبادت و نماز در اول وقت و حفظ حدود شرعی سفارش اکید نموده است.
خود آقای احسانی نیز به این توصیه هایش عمل می کرد. همان گونه که اقوام و دوستان ایشان مستحضرند، وی علاوه بر این بیماری سختی که سرانجام منجر به رحلت ایشان شد، دچار بیماری مزمن دیگری نیز بود؛ اما با وجود تمام این مشکلات از تلاش های علمی و عملی دست بردار نبود. در این اواخر با این که بیماری، سخت به او فشار آورده بود؛ علاوه بر اینکه دغدغه کارهای تحقیقی اش را داشت، صبورانه کارهای عبادی را با اشتیاق تمام انجام می داد و یاد خدا در دل و زبان او جاری بود. چنانکه راقم این سطور خود شاهد بود که آخرین سخنان آقای احسانی حدود بیست دقیقه قبل از اینکه از میان اقوام پر بکشد، لا اله الا الله و یا علی بود. سرانجام در روز یکشنبه 7/ 8/ 1391 زمانی که سایهی خورشید میل به زوال کرده بود و هنگام نماز ظهر بود، دار فانی را وداع گفت و خانواده، اقوام و دوستان را به سوگ نشاند.
روحش شاد و یادش گرامی باد!
12/ 8 / 1391
تهیه کننده: محمد اسحاق برهانی
آقای احسانی که فرزند ارشد این خانواده بود با توجه به علاقه شدید پدر و مادرش به علم و دانش، راهی مکتب سنتی می شود. پس از آموختن قرآن کریم در سن حدود هفت سالگی مشغول فراگیری برخی کتاب های فارسی مرسوم در آن زمان می گردد. ایشان به لحاظ صوت زیبایی که داشت از همان زمان منبر و روضه خوانی را نیز آغاز می کند و روضه خوانی ایشان سبب تشویق و توجه فراوان مردم میگردد. از آغاز مکاتب کلاسی در سن حدود ده سالگی وارد مکتب دولتی می گردد و تا صنف ششم ادامه ی تحصیل می دهد و در کنار درس های مکتب به تحصیل علوم دینی و روضه خوانی نیز می پردازد و از محضر استاد سید ناصرالدین حسینی که عالم شایسته و تحصیل کرده ی نجف اشرف بود و استاد سید عالمی بهره می گیرد.
آقای احسانی به تشویق پدر و مادر و اقوامش مکتب کلاسی را رها کرده، وارد حوزه ی علمیه ی امام صادق (ع) زردنی می گردد و در کنار حجت الاسلام آقای عالمی چرخ و آقای طاهری نالج به تحصیل علوم دینی می پردازد. پس از سال 1357 همزمان با سقوط سیستم شاهی و روی کار آمدن نظام کمونیستی، افغانستان دچار بی ثباتی سیاسی گردید و حکومت های محلی وارد صحنه گردید. در چنین شرایطی بنا بر اقتضای زمان، ایشان وارد فضای سیاسی شد و مشغول کار اداری گردید. همزمان با کارهای اداری و سیاسی، رابطه ی ایشان با مردم بسیار صمیمی و منبر و روضه خوانی ایشان هم چنان گرم بود و در ایام و مناسبت های دینی به هدایت و ارشاد مردم می پرداخت. اما پس از رونق یافتن دوباره ی مدرسه امام صادق (ع) و آمدن استاد فاضل از نجف اشرف دوباره ایشان وارد آن مدرسه می گردد و به عنوان مدیر به سامان بخشیدن امور مدرسه می پردازد و در کنار کارهای اداری مدرسه در محضر استاد فاضل به تحصیل علوم دینی می پردازد. استاد فاضل کسی بود که دروس حوزوی را خوب به شاگردان تفهیم می کرد و هم روش ساده زیستی را به آن ها می آموخت و اکثر علما و طلاب معاصر شهرستان از محضر آن استاد گرانقدر کسب فیض کرده اند. اما آقای احسانی که هم حجره با استاد فاضل بود از محضر این استاد، خوب استفاده کرد و تا قوانین الاصول را که کتاب درسی متداول آن زمان بود از خرمن دانش ایشان خوشه چینی کرد. هم سخت گوشی و تلاش علمی را از او یادگرفت و هم روش ساده زیستی و زندگی خالی از تکلف را از او آموخت؛ چنان که در برخی گفته های خود از آن زمان به دوران طلایی از عمرش تعبیر می کرد و اظهار می نمود که من استادی به شایستگی استاد فاضل کمتر دیدم.
در سال 1370 بنا به تشویق برخی علما و صلاحدید جناب استاد فاضل جهت ادامه تحصیل سطوح بالاتر علمی، عازم جمهوری اسلامی ایران گردید و پس از گذشت حدود یکسال وارد جامعت المصطفی العالمیه «مرکز جهانی علوم اسلامی سابق» گردید و سطوح عالی را از محضر اساتیدی چون حسینی بوشهری، محمدی خراسانی، موسوی تهرانی و مصطفی اعتمادی استفاده کرد. دروس خارج فقه و اصول را از محضر آیات عظام آیت الله مکارم شیرازی، آیت الله سبحانی و ایت الله محمدی خراسانی فیض برد. اما زمانی که در جامعت المصطفی العالمیه، موسسه ی عالی علوم انسانی تأسیس گردید و طلاب موظف شدند که با حفظ هویت حوزوی در یکی از رشته های علوم انسانی تحصیل کنند، ایشان در رشته ی ارتباطات مشغول به تحصیل شد؛ ولی در عین حالی که کسالت داشت با تلاش و پشتکار فراوان علاوه بر این که از عهده ی کارهای درسی برآمد از امور مردم و هدایت و ارشاد آنان غفلت نکرد و وظایف اجتماعی اش را به درستی انجام می داد. تا این اواخر که بیماری سختی دامنگیر ایشان شده بود؛ ولی بازهم از تلاش علمی و رسیدگی به کارهای مردم غافل نبود.
هرچند در این فرصت کوتاه نمی توان ابعاد شخصیتی جناب آقای احسانی را بررسی کرد؛ اما به طور مختصر به برخی از خصوصیات علمی، عملی، اخلاقی و شایستگی های زندگی او اشاره می کنیم.
1 . تعبد و اخلاص: یکی از خصوصیت های بارز جناب آقای احسانی اخلاص و تعبد او بود. به اقامه ی نماز در اول وقت بسیار پابیند بود و نماز را با اخلاص ادا می کرد. سعی می کرد حتی الامکان نمازش را در مسجد اقامه کند و به اماکن مقدسه بسیار احترام می گذاشت و به مناسبت های مذهبی بسیار اهمیت می داد. نسبت به معصومین علیهم السلام علاقه ی خاص داشت.
2. توسل: توسل به اهلبیت علیهم السلام از دیگر خصوصیات آقای احسانی بود. هم خودش با صدای بلبلی اش خوب روضه می خواند و در روضه خوانی اخلاص داشت و هم اینکه از روضه ی دیگران متأثر می شد. سعی می کرد در مجالس امام حسین (ع) شرکت کند و این گونه محافل را بسیار ارج می گذاشت.
3. اخلاق حسنه: حسن خلق یکی دیگر از امتیازات ایشان بود. در معاشرت با مردم بسیار خوش اخلاق و خوش برخورد بود. به دیگران احترام خاص داشت و نسبت به کودکان بسیار مهربان و دلسوز بود. به بزرگ سالان بسیار احترام می گذاشت و سعی می کرد همیشه قبل از دیگران سلام کند. تواضع ستودنی داشت و از تکبر جدا پرهیز می کرد و همین اخلاق حسنه سبب شده بود که ایشان در میان علما، طلاب و مردم مورد احترام خاص قرار گیرد و روز تشییع و مراسم ختم امروز یکی از نشانه های اخلاق نیکوی اوست.
4. روابط اجتماعی: در کنار مردم بودن و حل مشکلات مردم یکی از دغدغه های ذهنی آقای احسانی بود. او با مشکلات مردم مأنوس بود و سعی می کرد برای حل آنها چاره اندیشی کند. به این گفته ی خود که درس خواندن ما برای اصلاح جامعه و حل مشکلات آن هاست جامه عمل می پوشاند. وی با این که به درسهایش بسیار بها می داد؛ اما زمانی که می دید وجود او در میان مردم ضرورت دارد، این یکی را مقدم می داشت.
5. صداقت و تعهد: آقای احسانی در کارهایش هم متعهد بود و هم صداقت داشت. کارهایش را صادقانه و خالی از ریا انجام می داد و به وعده های خود بسیار پایبند بود. از زمانی که طلبگی را به عنوان وظیفه قبول کرده بود، خود را مانند یک سرباز به کارهای طلبگی وقف کرده بود و از وظایفش شانه خالی نمی کرد.
6. کوشش در کارها: آقای احسانی اهل کار و تلاش بود. هم به کارهای دنیایی اهمیت می داد و هم به امور عبادی و کارهای اخروی توجه فراوان داشت. به عبادت و جهد و کوشش در راه خدا بسیار توجه داشت؛ چنانکه در وصیت نامه اش برای همسر و فرزندان اش، علاوه بر این که آنها را توصیه به تلاش علمی کرده به عبادت و نماز در اول وقت و حفظ حدود شرعی سفارش اکید نموده است.
خود آقای احسانی نیز به این توصیه هایش عمل می کرد. همان گونه که اقوام و دوستان ایشان مستحضرند، وی علاوه بر این بیماری سختی که سرانجام منجر به رحلت ایشان شد، دچار بیماری مزمن دیگری نیز بود؛ اما با وجود تمام این مشکلات از تلاش های علمی و عملی دست بردار نبود. در این اواخر با این که بیماری، سخت به او فشار آورده بود؛ علاوه بر اینکه دغدغه کارهای تحقیقی اش را داشت، صبورانه کارهای عبادی را با اشتیاق تمام انجام می داد و یاد خدا در دل و زبان او جاری بود. چنانکه راقم این سطور خود شاهد بود که آخرین سخنان آقای احسانی حدود بیست دقیقه قبل از اینکه از میان اقوام پر بکشد، لا اله الا الله و یا علی بود. سرانجام در روز یکشنبه 7/ 8/ 1391 زمانی که سایهی خورشید میل به زوال کرده بود و هنگام نماز ظهر بود، دار فانی را وداع گفت و خانواده، اقوام و دوستان را به سوگ نشاند.
روحش شاد و یادش گرامی باد!
12/ 8 / 1391
تهیه کننده: محمد اسحاق برهانی